فاطمه شعبانی : بعضی بازیگران با یک نقش شناخته میشوند، حتی اگر سالها بگذرد و نقشهای متعدد دیگری را هم بازی کنند بازهم مردم به همان نقش او را میشناسند. شاید آن نقش یادآور خاطره آدمی است که از جنس خودشان میدانند و دوستش دارند.« ایمان صفا» بازیگر تئاتر و تلویزیون از جمله این بازیگران است که با نقش حسین لطیفی در سریال 125 در خاطر بینندگان تلویزیون مانده است. بعد از مدتها غیبت شاهد حضور صفا در فیلم تلویزیونی« قید قرعه» به نویسندگی و کارگردانی« علی جعفرآبادی» بودیم که روز عید غدیر از شبکه سوم سیما پخش شد. صفا میگوید:« من بیشتر از اینکه به فکر معروفیت و شهرت باشم به فکر محبوبیت هستم. بیشتر کاراکترهایی را بازی کردم که مردم ، ما به ازایش را میشناسند.»
مدتها بود شما را در قاب تلویزیون نمیدیدیم دلیل این کم کاری چی بود؟
یکی دو کار بازی کردم اما متاسفانه هنوز پخش نشده است. البته مدتی بود از نظر روحی در شرایط مساعد نبودم و خیلی دل و دماغ کار کردن را نداشتم. تمام دغدغه من این است که با حال خوب جلوی دوربین ظاهر شوم و تلاش کنم حال مردم را خوب کنم. برای همین هم سعی میکنم کار طنز انجام بدهم یا حتی نقش های جدی ام رگه های طنز داشته باشد. وقتی حال خودم خوب نباشد نمیتوانم حال مردم را خوب کنم و بنابراین ترجیح میدهم کار نکنم، چون همه چیز که پول نیست!
مسئله شخصی بود یا مربوط به حرفه تان می شد؟
نه مسئله کاملا شخصی بود .
ببنندگان تلویزیون در روز عید غدیر شما را در فیلم قید قرعه دیدند این فیلم را به تازگی بازی کردید؟
بله دقیقا 25 روز قبل از پخش بازی کردم!. آقای جعفر آبادی یک فیلم نامه فوق العاده نوشته بود فیلمنامه ای که وقتی به دستم رسید نتوانستم موقع خواندنش از جایم بلند شوم و بروم یک چای بخورم!! تا آخرش خواندم. نویسنده با یک ریتم درست یک قصه جدید را نوشته بود و من لذت بردم. وقتی قرار داد بستم خیلی خوشحال بودم که قرار است در این فیلم بازی کنم. الحمدالله خروجی اش هم خوب بود هرچند متاسفانه موقع تدوین بسیار از سکانسها کم شد تا فیلم 90 دقیقه ای بشود اما به نظرم شاید فیلم فوق العاده ای نشد اما فیلم آبروداری بود هرچند که میتوانست ریتم تندتری داشته باشد.
به نوعی میتوان فیلم تلویزیونی قید قرعه را شروع به کار دوباره شما دانست، آیا پیشنهاد جدیدی دارید؟
پیشنهاد بازی در یک سریال برای رسانه دارم که از 45 روز دیگر کلید می خورد و قرار بازی در یک فیلم سینمایی در قالب هنر و تجربه دارم که در مرحله بازنویسی است. در حال حاضر یک تئاتر دارم که 24 شهریور در عمارت نوفل لوشاتو اجرا میکنم، یک تئاتر دیگر را هم تمرین میکنم که هنوز مشخص نیست چه زمانی اجرا میشود کار سنگینی است نمایشی در قالب دفاع مقدس اما من کمی طنزش کردم.
قبول دارید مردم ما کمی غمگین هستند و نیاز دارند نمایش و فیلم شادببینند؟
من زاده شده ام که مردم را بخندانم شاید گاهی نتوانم این کار را انجام بدهم ونقشم کمی جدی باشد اما همه هم و غم این است که مردم را شاد کنم و شادی مردم خیلی مهم است.
شما غالبا نقش هایی را که بازی می کنید فردی ساده و بی غل و غش هستید چقدر شخصیت واقعی خودتان است یا بازی میکنید؟
دوستانی که من را از نزدیک میشناسند می گویند خودت هم همین طورهستی! من همین شکلی هستم خیلی ساده زندگی میکنم وخیلی بی غل و غش هستم اما به شرو شوری نقش هایی که بازی میکنم نیستم خیلی آرام وخیلی خونسرد هستم در نقش هایی که بازی میکنم پرانرژی تر هستم.
پس بی شیله بودن از خودتان است؟
من خیلی ساده ام، آنقدر ساده ام که خیلی زودگول می خوردم!
مردم هنوز خاطره خوش نقش حسین لطیفی سریال 125 را به خاطر دارند و بیشتر شما را به این نقش می شناسند چرا حسین لطیفی اینقدر محبوب بود؟
من بیشتر از اینکه به فکر معروفیت و شهرت باشم به فکر محبوبیت هستم. بیشتر کاراکترهایی را بازی کردم که مردم،ما به ازایش را میشناسند؛حسین لطیفی کاراکتری بود که همه مردم شبیه این کاراکتر را دوروبرشان دارند یا پسر خاله شان یا پسر بقال سرکوچه شان یا شاگرد مغازه بابایشان.... یک همچین آدم خصوصا در جنوب و مرکز شهرخیلی مابه ازا دارد. طرف ناخودآگاه میگوید این چقدررفتارش شبیه فلانی است. وقتی کاراکتری مابه ازا دارد مردم باهاش انس میگیرند و دوستش دارند؛ البته ناگفته نماند شکی نیست که حسین لطیفی که علیرضا و بهروز افخمی پرورش میدهند مردم دوست خواهند داشت اما کاراکتر هم ملموس بود مردم در سطح جامعه این حسین لطیفی ها را دوست دارند و من هم سعی کردم جوری بازی کنم که مردم دوستش داشته باشند.
شده کسی در خیابان شما را حسین لطیفی صدا کند؟
بسیار زیاد در خیابان من را آقای صفا، ایمان صفا، بعضی هم آن بازیگر آتشنشانه، بعضی هم آن یارو.... من با همه کنار می آیم و همه را دوست دارم.
با توجه به اینکه شما نمایشهای طنز خوبی را بازی و کارگردانی کردید، نمایش طنز با لوده گری چه تفاوتهایی دارد؟
ما یک ژانر داریم به نام ژانر تئاتر آزاد که متاسفانه چند سالی است تعدادی از دوستان به عنوان کارگردان تازه وارد، وارد شده اند؛ البته من با این جوان بودن مشکلی ندارم اما جوان گرایی در کنار علم و عاقل بودن جواب می دهد. جوان باید علم و تجربه داشته باشد متاسفانه یکسری از جوانها وارد ژانر تئاتر آزاد شدند که علم کافی ندارند، تماشاچی انتظار دارد او را بخندانی و وقتی بلد نیستی طنز کار کنی می زنی به خارج از عرف اینها فضای تئاترها را خراب کرده است و تماشاچی فکر میکند همه تئاترهای آزاد همینطور هستند. درحالیکه ماکارگردانهای خیلی خوبی داریم که کارشان درست و طنز درست است اما اغلب مردم این کارها را نمی بینند تئاتری را می بینید که برایشان مثلا اس ام اس آمده با 70 درصد تخفیف با 10 هزار تومان نمایش می بینید و می گویید چقدر بد بود.
گاهی لودگی تا حدی پیش می رود که من نوعی نمیتوانم بچه ام را به تئاتر شاد ببرم چون به اسم تئاتر شاد بازیگران شوخی ها و الفاظ رکیک به کار می برند، به نظرمی رسد بداهه گویی باعث این مسائل می شود؟
بداهه گویی به خودی خود چیز بدی نیست شما اگر بلد باشی بداهه گویی را درست انجام بدهی تماشاچی میخندد اما اگر بلد نباشی خاطر خانواده ها آزرده میشود این به علم و بلد بودن برمیگردد. مهم این است که کی از بداهه استفاده میکند.
نظرتان به بادیگارد داشتن هنرپیشه ها چیست؟
هیچ بازیگری بادیگارد ندارد!! به جز چند خانم هنرمند که همسرشان ترجیح داده بادیگارد داشته باشند چون رفتار یکسری از افراد در سطح جامعه با هنرمندان بانو خیلی درشأن و عرف جامعه نیست. اما آنچه که درفیلم ها و عکس ها می بینید تشریفات است. مثلا من بازیگر میخواهم به یک « مراسم» بروم دوستان محبت میکنند با من می آیند تا فضا شیک باشد. اگر مردم سمت ما هنرمندها نیایند می میریم!! اگر مردم محبت نکنند و دورمان را نگیرند ما مردیم!! اگر یک هنرمند در سطح جامعه راه برود و کسی بهش اهمیت ندهد دق می کند. ما در جامعه ای هستیم که مردم هنرمندان را دوست دارند و اگر به سمتشان می روند به خاطر محبتشان است؛ کسی بادیگارد لازم دارد که دشمن داشته باشد این دوستانی را که در عکسها می بینید تیم تشریفات هستند افراد قوی هیکل با لباسهای مشگی که به قول معروف کلاس کاری آن ایونت هستند و از بازیگرها پول نمیگیرند و از بقیه پول می گیرند چیزی به اسم بادیگارد وجود ندارد.